توسعه فراذهن

فراذهن و توسعه فردی مسیری است که افراد را در جهت بهبود زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی خود هدایت می‌کند. این فرایند شامل افزایش دانش، مهارت‌ها و توانایی‌های شخصی است که به ارتقای قابلیت‌های افراد در تفکر، تصمیم‌گیری، ارتباطات، رفتارها و عملکردها کمک می‌کند. افرادی که در فراذهن و توسعه فردی سریع پیشرفت می‌کنند، قادرند توانمندی‌های فردی و حرفه‌ای خود را ترکیب کرده و به بهای قابل توجهی به بهبود کارها و ارتباطات خود دست یابند. این روند به افراد کمک می‌کند تا برای دستیابی به اهداف شخصی و شغلی خود، به صورت هوشمندانه رفتار کنند و بهترین نتیجه را به دست آورند.

گام سوم
گام دوم
گام اول

بیندیشید و ثروتمند شوید

اما گام سوم اینه که تمام نکته‌های گام اول و دوم رو کاربردی کنی و ذهنت رو در جهت ثروتمند شدن به کار بگیری. پس وقت رو تلف نکن و کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» رو بخون.

دانلود بیندیشید و ثروتمند شوید

نیروی حال

حالا که با قدرت ذهنت آشنا شدی، دومین قدم تو برای موفقیت اینه که یاد بگیری زمان حال بهترین زمان برای موفقیت‌های آینده توست. پس حالا نوبت خوندن کتاب «نیروی حال» شده.

دانلود نیروی حال

جادوی فکر بزرگ

اولین گام برای موفقیت تو داشتن شناخت کافی نسبت به قدرت ذهن هست. برای همین خوندن کتاب «جادوی فکر بزرگ» اولین قدمته. بزن بریم!

دانلود جادوی فکر بزرگ

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت اول

– موفقیت مجموعه‌ای از چیزهای جالب و مثبت رو برامون تداعی می‌کنه.
– موفقیت یعنی ثروت و دارایی، امنیت مالی، کیفیت زندگی و رفاه بیشتر برای خود و خانواده.
– موفقیت یعنی پیدا کردن خوشبختی و رضایت واقعی در زندگی.
– بزرگی موفقیت شما به بزرگی وسعت فکر شماست.
– باور انسان کوهستان رو جا‌به‌جا می‌کنه.
– باور می‌تونه درجه موفقیت رو تو زندگی تعیین کنه.
– ذهن شما مثل کارخونه افکار می‌مونه:
–آقای پیروزی
–آقای شکست
– آقای پیروزی مسئولیت تولید افکار مثبت رو عهده داره (متخصص تولید دلیل)
– آقای شکست مسئولیت تولید افکار غیر مثبت رو عهده داره (متخصص دلیل برای ناکامی‌های ما، دلیل به ضعیف بودن)

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت دوم

– خودباوری
– تمرین شماره ۱: به موفقیت فکر کنیم نه به شکست.
– تکرار جمله من موفق می‌شوم.
– تمرین شماره ۲: به طور مرتب به خودمان یادآوری کنیم که از چیزی که هستیم بهتر و شایسته تریم.
– آدم‌های موفق ابر انسان نیستند.
– لازمه موفقیت نبوغ و هوش سرشار نیست.
– تمرین شماره ۳: سعی کنیم بزرگ فکر کنیم و باور بزرگ داشته باشیم.
– میزان موفقیت شما به میزان باور بزرگ شما بستگی دارد.
– هدف های کوچک دستاوردهای کوچک به همراه می‌آورد.
– ۳ عنصر اصلی موفقیت:
— باید بدونیم چکاری داریم انجام می‌دیم.
— چگونگی رسیدن به اهداف رو بدونیم.
— چرا داریم این کار رو می‌کنیم؟

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت سوم

– باور رکن اساسی در موفقیته
– یکی از دلایل مهم شکست (نتیجه نگرفتن) بهانه‌جویی است.
– یکی از انواع رایج بهانه‌جویی بهونه سلامتی هست.
(سخن خودم: چه خوبه که بتونیم بهونه‌هایی که آوردیم تو مسیر موفقیت‌هامون رو تشخیص بدیم. راه حلش هم ساده هست. فقط از خودت بپرس اگر چه کارهایی رو می‌کردم و چه بهانه‌هایی نمیاوردم، الان به چه چیزهایی رسیده بودم؟
مثال: اگر بیشتر کتاب می‌خوندم، آگاهی بیشتری داشتم یا اگر کمتر می‌خوابیدم زودتر به محل کارم می‌رسیدم)
– مهم‌ترین مفهوم برای موفقیت رشد و شکوفایی فردی است.
– تنها معیار سنجش، وسعت و تفکر انسان‌ها است.
– بزرگی افکار ماست که دستاوردهای ما رو تعیین می‌کنه.
– اندازه و وسعت تفکرمون رو افزایش بدیم.
– اولین قدم اینه که بعضی از موانع در راه بزرگ اندیشیدن رو کنار بزنیم.
– یکی از این موانع خودکم‌بینی است.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت چهارم

– خود‌کم‌بینی چیزی هست که باعث می‌شه خودمونو ارزون بفروشیم و خودمون رو قبول نداشته باشیم.
– کلمات مواد اولیه افکار ما هستند.
– بزرگ اندیشان کسانی هستند که در ساخت تصاویر مثبت در ذهن خودشان و دیگران تخصص دارند.
– برای بزرگ فکر‌ کردن، کافیه از کلمات و عباراتی استفاده کنیم که بتونن تصاویر ذهنی ایجاد کنند:
– مرحله اول: برای توصیف حالمون از کلمات بزرگ و مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم.
– مرحله دوم: برای توصیف دیگران از کلمات و عبارات مثبت و سر زنده و خوشایند استفاده کنیم.
– مرحله سوم: سعی کنیم از کلمات مثبت برای تشویق و ترغیب دیگران استفاده کنیم.
– مرحله چهارم: کلمات مثبت را در توضیح‌ها و نقش‌ها بکار ببریم.
– دیدتون رو به اونچه که هست محدود نکنین.
– یاد بگیرید اون چیزی که باید باشه رو ببینید، (نه اون چیزی که واقعیت نشون می‌ده)
– عمق دیدمون رو بیشتر کنیم.
– خودمونو درگیر چیزهای بی اهمیت نکنیم.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت پنجم

– ما در زندگی با افراد بزرگ‌اندیش و کوچک اندیش برخورد می‌کنیم.
– یک فرد بزرگ‌اندیش از ایده‌ها استقبال می‌کنه، به توسعه فکر می‌کنه، و به دنبال چالش‌ها و راه‌های جدید می‌گرده
– در مورد امنیت هم طرز فکر این فرد زمین تا آسمون با هم فرق می‌کنه.
– آدم کوچک‌اندیش درگیر و نگران امنیت مالی خود است اما آدم بزرگ اندیش به امنیت مالی به عنوان نتیجه‌ی طبیعی حاصل از موفقیت نگاه می‌کنه و نگرانی خاصی در موردش نداره.
– فرد کوچک اندیش ایرادات و اشکالات کوچک را بزرگ‌نمایی می‌کنه و از کاه کوه می‌سازه.
– آدم بزرگ‌اندیش خودش رو درگیر اشکالات جرئی و کم اهمیت نمی‌کنه و تمام سعیش رو می‌کنه که از اشتباهات بزرگ و مهم یه چیزی یاد بگیره و تجربه کسب کنه.

– ابزارها و ترفند‌های بزرگ فکر کردن عبارتند از:
۱- خودتو ارزون نفروش
۲- تحت هر شرایطی از خود کم‌بینی پرهیز کنید.
۳- روی داشته‌ها و توانمندی‌هاتون تمرکز کنید.
۴- بدونید از اون چیزی که فکر می‌کنید، توانمندتر هستید.
۵- از کلمات و عبارات بزرگ اندیشان استفاده کنید.
۶- از کلمات بزرگ و خوشایند و روحیه بخش استفاده کنید.
۷- کلماتی رو بکار ببرید که تداعی گر پیروزی، امید، شادی و لذت باشد.
۸- به هیچ وجه از کلماتی که تصاویر غیر مثبت و و شکست و نا امیدی رو تداعی می‌کنند استفاده نکنید.
۹- وسعت دید عمیق‌تر رو افزایش دهید.
۱۰- ظرفیت‌ها رو ببینید.
۱۱- فکرتونو به وضعیت خیلی چیزها محدود نکنین.
۱۲- تمرین کنین که به چیزها و افراد مخصوص به شخص خودتون ارزش بدین.
۱۳- چشم‌انداز کلی کار و زندگی‌تون رو جلوی چشم تون بیارین
۱۴- بپذیرید و باور کنین که کار فعلی شما اهمیت داره و خودتونم آدم با اهمیتی هستین.
۱۵- و در آخر ذهنتونو از مسائل بی‌اهمیت و پیش پا افتاده آزاد کنید.
– توجه و تمرکزتون رو به اهداف و مقاصد بزرگ معطوف کنید.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت ششم

– نیاز ما در اختراع کردن است.
– ما در پیدا کردن فرصت‌ها هم نیازمندیم.

– فرمول موفقیت در هر زمینه کاری که باشید:
۱- کاری که خیلی خوب از عهده‌اش برمی‌آیید را انجام دهید.
۲- همون کار رو تا می‌تونین بیشتر انجام بدین.
(موفقیت و کمال در هر کاری محصول کیفیت کاری که انجام می‌دهید است)
– ظرفیتتان را افزایش بدهید.
– پروسه‌ای دو مرحله‌ای برای بالا بردن ظرفیت:
۱- همیشه با کمال میل از فرصت بالا بردن حجم کاریتون استقبال کنید.
۲- روی این تمرکز کنید که چطور میشه بیشتر انجامش بدیم؟

– اگر می‌خواین کارتون انجام بشه اونو به یه آدم پرمشغله بسپارید.
– بالا بردن ظرفیت یکی از ابزارهای مهم موفقیته.
– ابزار دیگه‌ای که مهمه برای موفقیت کسب مهارت در شنونده بودنه.
– دیگران رو به محبت تشویق کنید چه در گفتگوهای انفرادی و چه در جلسات گروهی.
– ذهنیات و دیدگاه‌هایتان را با پرسیدن سوالات مناسب محک بزنید.
– اجازه بدین سایرین با نقطه نظرات دیدگاه‌هاشون نظرات شما رو تصحیح کنند.
– باور به وجود راه حل عملاً مسیر رسیدن به اون رو هموار می‌کنه.

– فرمول موفقیت در کسب و کار: اون کاری که بهتر انجام می‌دی رو انجام بده، بعدش سعی کن بیشتر و بیشتر انجام بدی و در آخر پرسیدن و گوش کردن رو تمرین کنید.
– مهارتتون رو در شنیدن و سوال کردن بالا ببرین و مواد اولیه ایده‌ها و تصمیم‌هاتونو استخراج کنین.
– انسان‌های بزرگ شنونده‌های قابل و فوق‌العاده‌ای هستند.
– آدم‌های کوچک تمام فکر و ذکرشون اینه که حرف بزنن.
– بزرگ فکر کردن، باور بزرگ داشتن، از شر بیماری بهانه جویی خلاص شدن و یادگیری تفکر خلاقانه، همه مسایل و مهارت‌های لازم برای رسیدن به موفقیت مطرح می‌شود.
– قدم بعدی در برنامه رشد و موفقیت فردی یادگیری راه‌هایی برای ساختن اعتماد به نفس است.
– مهم ترین قدم اینه که ترس بیهوده رو نابود کنیم و ریشه‌اش رو از وجودمون بیرون بکشیم.
– ترس دشمن شماره یک موفقیته
– نکته مهم: عمل داروی ترسه.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت هفتم

– برای این‌که بتونیم ترس رو شکست بدیم ۲ مرحله وجود دارد:
۱- ترس هاتون رو ایزوله کنین.
۲- وارد عمل بشین.
– نقش فعالیت و عمل فقط در درمان ترس محدود نمی‌شه
– عمل یکی از ابزارهای اصلی موفقیته.
– وقتی وارد عمل می‌شیم اعتماد به نفستون بیشتر می‌شه.
– عمل خودباوری انسان رو بیشتر می‌کنه.
– رویای بدون عمل مثل یه ماشین بدون موتوره.
– عمل اعتماد به نفس انسان رو تغذیه می‌کنه.
– انفعال و رکود به هر شکلی که باشه به ترس دامن می‌زنه.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت هشتم

جمع‌بندی و مرور
۱- سعی کنید بجای منفعل بودن، فعال باشیم.
۲- خودتونو طوری تصور کنین که اهل عمل و کارها رو به سرانجام می‌رسونه‌.
۳- فردی عملگرا باشیم نه تردید گرا
۴- ایده‌های خشک و خالی موفقیت نمیارن.
۵- از عمل و فعالیت برای شکست و ساختن اعتماد به نفس استفاده کنید.
۶- یکی از اصلی‌ترین موانع ساختن اعتماد به نفس در اغلب مواقع حافظه شخصی خودتونه. (به قول استاد عباس‌منش که در فایل اول اعتماد به نفس می‌گه اگر به هر دلیلی افرادی باعث از بین رفتن اعتماد به نفستون شدن، دنبال مقصر نگردید، و فقط و حتما اول ببخشیدشون. تا نبخشید با ذهن درگیر هیچ وقت اعتماد به نفس پیدا نمی‌کنید.)
۷- کمبود اعتماد به نفس به دلیل حافظه مدیریت نشده است. (به قول مهندس قدرتی که بارها تاکید روی کنترل ذهن دارند.)
– حافظه شما نقش اصلی و اساسی در کنترل افکار شما ایفا می‌کنه.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت نهم

# سه گام ساده برای از بین رفتن خجالت:
اول: دستتون رو به سمت طرف ببرین و محکم باهاش دست بدین.
دوم: مستقیما به چشم‌های طرف نگاه کنید.
سوم: از آشناییتون باهاش احساس رضایت و خرسندی کنید.

# تکنیک‌های تقویت اعتماد به نفس:
۱- همیشه جلو بنشینید.
۲- تماس چشمی برقرار کنین.
۳- سرعت راه رفتنتون رو سریع تر کنید. (شونه‌هاتونو عقب ببرید، سرتونو بالا بگیرید، سریع حرکت کنید.)
۴- مدیریت حرکات بدنی در موقع صحبت کردن در برابر دیگران
۵- لبخند درشت بر لب داشتن‌.

مروری بر داشتن اعتماد به نفس:
– تمام سعی خودتون رو بکنید تا افکار و ذهنیات مثبت در بانک حافظتون ذخیره کنید.
– اجازه ندید ذهنتون به سیاه‌چاله فکرهای غیر مثبت تبدیل بشه.
– اراده کنید و آگاهی خودتون رو افزایش دهید و از درگیر شدن در جریانات و اتفاقات منفی خودداری کنید.
– یه دید واقع‌بینانه نسبت به مردم داشته باشید.
– در جمع حرفتان را بزنید و سعی کنید حرف زدنتان شمرده و آهسته باشد و در آخر لبخند درشت و قشنگی بزنید.

قانون اول احترام
– ظاهر ما راجب به ما حرف می‌زنه. اگر مهم به نظر برسیم می‌تونه کمک کنه که مهم هم فکر کنیم. پس سعی کنید ظاهرتون چیزهای مثبت بگه.
– ظاهرتون روی ارزیابی دیگران تأثیر می‌گذاره و نقش مهمی ایفا می‌کنه. مخصوصا تو ملاقات اول.
– مردم براساس ظاهر آدما رو قضاوت می‌کنن.

➕✅نکات جادوی فکر بزرگ – قسمت دهم

قانون دوم – شما همان چیزی هستید که فکر می‌کنید.
– آدمی که فکر می‌کنه کار مهمی انجام می‌ده، سیگنال‌های ذهنی دریافت می‌کنه تا اون کار رو بهتر انجام بده و کار بهتر مساوی با ترفیع و پاداش‌های بیشتر، پول بیشتر، وجهه اجتماعی بیشتر و زندگی با کیفیت‌تر

-مهم‌ترین خصلت آدم‌های موفق و ناموفق: خصلت شور و اشتیاق

– مراحل بوجود آمدن شور و اشتیاق در وجود انسان:
۱- راجب به هرچی با شور و شوق فکر کنید.
۲- درون خودتون یه حس خوشایند بوجود آورید.
اگر می‌خواین کاری رو با کیفیت انجام دهید سعی کنین نسبت بهش شور و اشتیاق داشته باشین و از ته دل انجام بدید.

پایه فرضیه اصلی اکهارت تله این است که گذشته، تنها در خاطرات است و آینده نیز تجسم ذهنی ما است. پس تنها چیزی که واقعی است “زمان حال” می باشد.

اگر بتوانید در زمان حال زندگی کنید، خواهید توانست به تمام درد و رنج های خود پایان دهید و در تمام تلاش هایتان موفقیت کسب کرده و روشن شوید. اکهارت تله می گوید که تمام عذاب‌های ما، به دلیل مداومت بخشیدن به افکار گذشته و آینده پدید می آید. در حالی که آرامشی که به دنبال آن هستیم، همیشه در دسترس ما بوده است. زیرا خودمان منبع آن هستیم. تمام کاری که باید انجام دهیم این است که در زمان حال زندگی کنیم.

  • احساسات، واکنش‌های فیزیکی به افکارمان هستند. تمرکز کردن روی واکنش‌های فیزیکی‌مان، به ما کمک می‌کند که متوجه شویم دارای چه نوع افکاری هستیم.
    زمانی که ما به افکار تلخ و عذاب دهنده گذشته‌مان استمرار می‌ورزیم، باعث ایجاد دردمندی بدن می‌شویم. دردمندی بدن، مانند یک منبع انرژی منفی می‌باشد و ما را وادار به کارهایی با پیامدهای منفی می‌کند.
  • مردم، گرفتار ناخرسندی عادی هستند که منتهی به نارضایتی و ملالت می‌شود. آن‌ها فکر می‌کنند که زندگی همین است. وقتی که به مشکل برمی‌خورند، عمیقا سردرگم می‌شوند.
  • بدن درونی ما، جهان فیزیکی و برونی ما را به حرکت در می‌آورد. بدن درونی، به مانند پلی برای رسیدن به خود واقعیمان (همان وجود ناپیدا) عمل می‌کند.
  • عشق و نفرت با هم مرتبط هستند. هر رابطه عاشقانه‌ای، نهایتا به نفرت تبدیل می‌شود. رابطه‌ها، نه برای به دست آوردن خوشحالی و کامل شدن، بلکه برای آگاه شدن و حرکت به سمت روشن شدگی هستند.

کتاب نیروی حال، دارای ۱۰ فصل است و محتوای آن به صورت سؤال و جواب می باشد. این سؤال‌ها، بر مبنای سؤال‌های مطرح شده توسط تماشاچیان در طول سخنرانی‌های تله می‌باشد. سؤال‌هایی که به خوانندگان این کتاب کمک می‌کند تا افکار خود را بیان کرده و راحت‌تر بتوانند مفاهیم را درک کند.

ایده‌های تله دارای ۵ مفهوم پایه می‌باشند:

  1. هیچ وجود خارجی‌ای نمی‌تواند شما را کامل کند.
  2. نفس ما ریشه تمام دردهایمان است.
  3. آرامش واقعی فقط می‌تواند از درون وجود خودتان پدیدار شود.
  4. به جای گذشته و آینده، وقت خود را در زمان حال سپری کنید.
  5. چالش‌های زندگی را با آرامش و کمال میل بپذیرید.

هیچ وجود خارجی‌ای نمی‌تواند شما را کامل کند

کامل بودن به این معنی است که در زندگی آرامش داشته باشید و از کسی که هستید لذت ببرید. همه ما به دنبال چیزی هستیم که ما را کامل کند. آن چیزها ممکن است: ثروت، عشق و یا فلسفه اعتقادی یا پاسخ به سؤال هایی باشد که در زندگی داریم. شاید بعضی از ما به شدت دنبال چیزهای دیگر بگردیم، اما همه ما می‌خواهیم که احساس کامل بودن کنیم.

هیچ وجود خارجی ای نمی‌تواند ما را کامل کند. ما از قبل کامل، و از درون بی‌نقص هستیم، فقط احتیاج داریم که از بی‌نقصی وجودمان آگاه شویم.

روابط نمی‌توانند شما را کامل کنند

وجود بشر به انواع رابطه احتیاج دارد: عاشقانه، خانوادگی، دوستانه، هم دانشگاهی، همکار و … . اما نباید در این رابطه‌ها به دنبال کمال باشیم. ما تمایل داریم که فکر کنیم تمام رابطه‌ها، به خصوص از نوع عاشقانه، فقط برای این هستند که به ما احساس خوشبختی بدهند. این تصور غیر واقعی، زمانی که رابطه با شکست مواجه می‌شود، باعث عذاب کشیدن ما خواهد شد.

روابط روشن شده به عنوان پیشرفت معنوی

لازم است بدانیم هدف اصلی از روابط این است که فرصتی فراهم آورند تا ما را از وجود حقیقی‌مان با خبر کنند. با در نظر گرفتن این اصل، روابطمان، به روابط روشنگرانه تبدیل خواهد شد و به ما در پیشرفت روحی و معنوی‌مان کمک خواهد کرد.

قدم‌های زیر را در جهت تبدیل روابط خود به روابط روشنگرانه بردارید:

  • دست از قضاوت کردن خود بردارید و معایب خود را بپذیرید.
  • دست از قضاوت کردن دیگران بردارید و معایبشان را بپذیرید.
  • قبول کنید که عشق و نفرت، هر دو، دو روی متفاوت یک سکه هستند. چیزی که ما به عنوان یک رابطه عاشقانه می‌شناسیم، معمولا از ابتدا دارای نقص می‌باشد. این رابطه شکست می‌خورد، به دلیل اینکه نه ما و نه شریکمان از وجود حقیقی مان آگاهی نداریم. نفسمان عاشق می‌شود و بعد کارمان به تنفر از یکدیگر می رسد. عشق واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که نفس‌مان را کنار گذاشته و از وجود واقعی‌مان خبردار شویم (با کل وجودمان عاشق شویم نه صرفا با جسم‌مان). پس قبول کنید که این روابط مانند جنگی می‌ماند که در آن دچار احساسات منفی، بازیچه کسی شدن و … می‌شوید.
  • وقتی که شخصیت منفی‌تان پدیدار می‌شود، به جای واکنش به احساساتتان، از واکنش نشان دادن خودداری کنید. این را بخشی از تمرین روحی خود کنید. وقتی احساسی بروز می‌کند، مراقب احساساتتان باشید و بدون واکنش نشان دادن به آن، قضیه را پایان دهید.

موفقیت نمی تواند شما را کامل کند

دستاوردها و بلندپروازی به زندگی جهت می‌دهند و هدف‌های با ارزشی هستند. اما به گفته اکهارت اگر فکر کنیم با موفق شدن، کامل می‌شویم، اشتباه است. زیرا موفقیت شدید بر آینده تمرکز می‌کند. باورمان این است که تا قبل از اینکه موفق شویم هنوز ناقصیم. ولی اگر سخت تلاش کنیم، در آینده کامل خواهیم شد که این فرضیه اشتباهی است چرا که ما از ابتدا کامل هستیم، هدف بیرونی زندگی‌تان می تواند هر چیزی باشد، اما هدف درونی و اصلی هر انسان، زندگی کردن در لحظه است.

بهترین سبک زندگی، حاضر بودن در زمان حال می‌باشد. اگر این هدف را بدست آورید، هدف بیرونی و ظاهری نیز به راحتی بدست می‌آید. چرا که دیگر خوشبختی‌تان با آن گره نخورده است.

پس یک راه بهتر زندگی کردن، این است که روی لحظه‌ها تمرکز کرده و پی ببریم که ما از قبل کامل هستیم. ما هنوز می‌توانیم هرچه را که می‌خواهیم به دست آوریم، اما به دست آوردن آن‌ها ربطی به کامل شدن ندارد.

ذهنیتی که در ابتدا مشکل را به وجود آورده، نمی تواند آن مشکل را حل کند

بسیاری از مردم تلاش می‌کنند به راهی که به خوشبختی منجر می‌شود، فکر کنند. اما ذهن ما هیچ‌گاه نمی‌تواند مشکلاتی را که خودش در وهله اول با یک ذهنیت به وجود آورده، با همان ذهنیت حل کند.

به هنگام تلاش برای روشن شدگی، بزرگترین مشکل، ذهن‌مان است. چرا که ذهن، همواره در حال تفسیر زنده، قضاوت‌ها و فکرهای بحرانی می‌باشد. این تفاسیر، دید واقع گرایانه‌مان را منحرف کرده و وجود ما را از تردید و ترس پر خواهد کرد. باید آگاه باشیم که ذهن‌مان ما را تعریف نمی‌کند. بلکه ما تماشاگران افکارمان هستیم.

روشن شدگی چیست؟

روشن‌شدگی به معنا عروج از سطح افکار است. هنگامی که تمام افکارتان را متوقف می‌کنید، از خود حقیقی‌تان آگاه می‌شوید. آن‌هم نه صرفا به عنوان متفکری که می‌اندیشد، بلکه به عنوان کسی که ورای افکارش حضور داشته و منشأ و نحوه به وجود آمدن آن‌ها را می‌داند. سپس، با منشأ حیات و کائنات، ارتباط روحی برقرار می کنید. این روشن شدگی می باشد.

چگونه از سطح افکارتان فراتر روید؟
  1. مراقب افکارتان باشید.
  2. بگذارید افکارتان شکل بگیرند.
  3. آن‌ها را بدون وابستگی یا قضاوت تماشا کنید.
  4. هنگامی که احساس کردید در حال غرق شدن در افکارتان هستید، به آرامی توجه تان را به زمان حال آورده و دوباره به مراقبت بپردازید.

با تکرار این فرآیند فکری، هر زمان که احساس گم شدن در افکار را کردید، خواهید فهمید که وجود حقیقی‌تان تنها به مانند تماشاگری است که دارد افکار را بر روی صحنه تماشا می کند.

تمرین:
  1. فکر کنید و ببینید روابطتان به هدف برآورده سازی چه اهدافی بوده است.
  2. از کنترل کردن روابط خود و تمامی انتظاراتی که از آنها دارید، امتناع کنید.
  3. حقیقت افراد اطرافتان را شناخته و اگر می‌توانید آن‌ها را بپذیرید.
  4. تمام درد و رنج‌هایی که همراهانتان در گذشته به شما زده‌اند را بپذیرید و رهایشان کنید.
  5. نشستن بر روی یک صندلی و نظارت بر افکارتان، بدون قضاوت و تفسیر کردن را تمرین کنید.

نفس، ریشه تمام دردهای بشری

نفس چیست؟ نفس، بخشی از آگاهی ما نیست، بلکه تنها ساخته ذهن است. باعث ایجاد تفرقه بین ما و خود عالی و همچنین بقیه جهان هستی می‌شود.

ماهیت وجودی در بین تمام موجودات هستی، حتی اجسام بی‌جان، مشترک است. این ماهیت، روایت‌گر ذات کائنات نیز می‌باشد. اما نفس باعث می‌شود فکر کنیم که به این جهان معنوی متصل نیستیم. در این حالت، خود را وجودی تنها می‌بینیم که در این جهان بی‌رحم، ساکن است. این همان نفس است که می‌خواهد کمال را در وجودهایی خارج از خود پیدا کند.

نفس، از طریق ایجاد اختلال زنده می‌ماند

نفس از ایجاد اختلال تغذیه می‌کند. نفس فکر می‌کند که دیگری می‌خواهد آن را نابود کند. نفس ما نیاز به کنترل داشتن بر امور را به ما القا می‌کند. همین‌طور نفس ما با نفس دیگران درگیر می۲شود و همین مسئله باعث ایجاد تمام رنج‌های دنیا است.

نفس، باعث ایجاد کشمکش در درون و برون یک فرد می‌شود. شرایط زندگی که ما با برچسب بد و ناگوار طبقه بندی می‌کنیم، در اصل خنثی هستند. اما این‌که نام‌شان بد تلقی می‌شود یا خوب، بستگی به احساسات ما دارد. اتفاقات خوب و بد همواره مانند یک چرخه در زندگی جریان دارند، اما نفس ما از ما می خواهد که به اتفاقات خوب نزدیک شده و از اتفاقات بد امتناع بورزیم. این درحالی است که در واقعیت، هم اتفاقات خوب و هم اتفاقات بد، برای درک بهتر معنوی از زندگی لازم است.

در مرحله بالاتر، هیچ خوب و بدی وجود ندارد. زمانی که به تفکری فراتر از خوب و بد می‌رسیم، همان زمان است که آرامش پیدا می‌کنیم.

نفس ما به دردمندی بدنمان متصل است

هنگامی که رنج و غم‌های گذشته را در ذهن‌مان نگه می‌داریم، دردمندی بدن ساخته می‌شود. هر زمان که با این رنج‌ها روبه رو می‌شویم، انتخاب با خودمان است که یک بار برای همیشه آن رنج۲ها را حس کرده و بعد رهایشان کنیم. یا همچنان آن‌ها را در ذهنمان نگه داریم. معمولا، گزینه دوم انتخاب ما است. همین باعث می‌شود که دردمندی بدن بزرگ و بزرگتر شود. در این حالت، دردمندی به منزله منبع انرژی منفی‌ای که از بدی‌ها تغذیه می‌کند رفتار می‌کند. به علاوه، هنگامی که قدرتمند می‌شود، آن خاطرات بد را به خورد مغزمان می‌دهد تا از انرژی منفی دریافتی از مغز تغذیه کند.

حال نفس با ایجاد حس تنفر از افرادی که در گذشته باعث درد و رنج‌مان شده اند، بر آتش این معرکه دامن می‌زند.

برای از بین بردن دردمندی بدن خود مراحل زیر را دنبال کنید:
  1. رنج‌های گذشته تان را بپذیرید و یکبار برای همیشه رهایشان کنید. اتفاقی است که افتاده و به شما صدمه زده، اکنون دیگر گذشته‌ها گذشته است.
  2. هر چقدر که می‌توانید، در زمان حال اوقاتتان را سپری کنید. هرچقدر کمتر به گذشته فکر کنید، دردمندی بدن، به دلیل کمبود انرژی، ضعیف تر خواهد شد.
  3. اجازه ندهید که گذشته‌تان شما را تعریف کند. نفس برای زنده ماندن به ایجاد اختلال نیاز دارد. همین‌طور تمایل دارد این اختلال را از طریق رنج‌های گذشته ایجاد کند. اگر نتوانید خاطرات بد را برای همیشه رها کنید، نفس از طریق دردمندی بدن خود را شکل داده و از قلمرو خود محافظت می‌کند.
  4. به دردمندی بدن انرژی ندهید. زمانی که دارید به رنجی فکر می‌کنید، بر احساساتتان غالب شده و اجازه ندهید که دوباره فکر کردن به آن رنج، دردمندی بدنتان را قوی کند.
نفس و ترس روانی

دو نوع ترس وجود دارد: ترس واقعی و ترس روانی. زمانی که با خطری در زمان حال مواجه می‌شویم، ترسی واقعی را تجربه می‌کنیم. اما هنگامی که نگران وقوع حادثه‌ای در زمان آینده هستیم، ترس روانی را تجربه می‌کنیم. نفس و نفس، باعث به وجود آمدن ترس‌های روانی هستند، چرا که این ترس‌ها نوع دیگری از ایجاد اختلال هستند. نفس باعث می‌شود فکر کنیم که در آینده در خطر خواهیم بود. اضطراب ناشی از این تصور، در آینده باعث تقویت احساس نفس و درد و رنج های غیرضروری می‌شود.

همدلی واقعی چیست؟

برخی فکر می‌کنند اگر از مفاهیم خوب و بد فاصله بگیریم، دلسوزی و توانایی همدلی با دیگران را از دست می‌دهیم. در واقعیت برعکس این حالت درست است. وقتی از درک این مفاهیم آگاه شویم و با خود به آرامش برسیم، آن موقع است که می‌توانیم دلسوزی واقعی را احساس کنیم. شفقت واقعی، تحقق پیوند عمیق بین خود و همه موجودات دیگر است. وقتی از این پیوند آگاه شدید، می‌توانید فراتر از همدلی و همدردی قرار بگیرید و احساس شفقت واقعی کنید.

تمرین:
  1. تمامی رنج‌های گذشته را بپذیرید و یکبار برای همیشه رهایش کنید.
  2. تلاش کنید تا ترس‌های روانی را شناخته و روی شکست ترس‌های غیرواقعی تمرکز کنید.
  3. مطمئن شوید که احساس شادی در شما، به منبع بی‌پایانی متصل است.

آرامش واقعی، تنها از درون خودتان سرچشمه می‌گیرد

نفس باعث می‌شود تا در چیزهای خارجی به دنبال خوشبختی باشیم، غافل از اینکه آرامش واقعی از وجود خودمان سرچشمه می‌گیرد. حقیقت وجودمان که از ذات هستی و منبع کمال است، در درون‌مان دفن شده است. هنگامی که این حقیقت را شناسایی کنیم، به آرامش غیرقابل وصف و لذتی فراوان دست می یابیم.

بدن درونی

بدن درونی، در واقع همان انرژی با نیروی حیاتی است که شما و صدها هزار موجود دیگر را به حرکت واداشته است. جسم فیزیکی شما تنها یک ظاهر است و شما تنها از طریق بدن درونی خود می‌توانید به حقیقت وجودتان دست یابید.

با استفاده از بدن درونی، شما قادر به زندگی در زمان حال خواهید بود. این روش به شما کمک می‌کند که در زمان حال تمرکز کنید و از گم شدن در افکار دور شوید. برای متصل شدن به بدن درونی خود از جسم فیزیکیتان شروع کرده و با توجه به دستورالعمل های زیر پیش بروید:

  1. چشمانتان را ببندید و بر روی بدنتان تمرکز کنید.
  2. روی تمام احساسات لطیفی که در دست و پا و درون بدنتان رخ می‌دهد، تمرکز کنید. به هر احساس خارش، انبساط و یا انقباضی که در بدنتان رخ می‌دهد، دقت کنید.
  3. انرژی‌ای که در بدنتان جریان دارد و کل وجودتان را درگیر کرده، احساس کنید.
  4. به جای تمرکز روی قسمت خاصی از بدن، روی انرژی کل بدن تمرکز کرده و به آن فکر نکنید. آن را فقط احساس کنید. از کلمات نیز استفاده نکنید.
  5. تصور کنید که بدنتان می‌درخشد، همچنین تصور کنید چراغی که بدن درونی تان را درخشان کرده، آگاهیتان می‌باشد.
  6. زیاد به علائم بصری وابسته و جذب آن‌ها نشوید. چرا که ذهنتان دوباره شروع به درگیر شدن خواهد کرد.
  7. به طور منظم این تمرین را تکرار کرده و در هر مرحله در پی یافتن بدن درونی خود باشید.
مزایای متصل شدن به بدن درونی

در این عمل، مزایای روانشناسی متعددی وجود دارد. همچنین باید در نظر بگیرید که این یک توصیه پزشکی نیست، بلکه تنها یک پیشنهاد است. اکهارت برای اثبات ادعای خود، به هیچ مدرک خاصی استناد نمی‌کند. تنها می‌گوید که اگر انجام دادید و مؤثر واقع شد، همین کافی است.
اما متصل شدن به بدن درونی و تماشای رسیدن به اهداف زیر، ضرری به شما نمی رساند:

  1. به این ترتیب، روند پیری را کاهش می‌دهید. هنگامی که روی بدن درونی تمرکز می‌کنید، تک تک سلول‌های بدنتان از انرژی کائنات تغذیه کرده و روند پیری کند می‌شود.
  2. سیستم دفاعی بدنتان را قوی تر کرده و از بیماری‌ها اجتناب می‌کنید.
  3. قدرت ذهن خود را ارتقاء داده و مانع ورود افکار منفی می‌شوید.
تمرین:
  1. چشمانتان را ببندید و احساسات مختلف داخل بدنتان را احساس کنید.
  2. اگر نمی‌توانید انرژی جاری در بدنتان را حس کنید، فقط روی احساسات ظریف بدنتان تمرکز کنید.
  3. احساس کنید که بدنتان درخشنده شده است.
  4. برای آرامش ذهن سرکشتان، روی تنفس صحیح تمرکز کنید.

به جای گذشته و آینده وقت خود را زمان حال سپری کنید

ذهن و زمان جدانشدنی هستند. اگر بتوانید توهم زمان را از میان بردارید، می توانید ذهن خود را آزاد کنید.
گذشته همواره یک خاطره است و آینده نیز یک رویا، تنها لحظه واقعی، زمان حال می باشد. پس اگر تنها زمان حال واقعیت دارد، مفهوم زمان چگونه معنی پیدا می کند؟

پاسخ این است که زمان، تنها توهم است. واقعیت، زمان حال است و هیچ چیزی خارج از مفهوم حال گنجانده نمی‌شود. دلیل اینکه اکثر مردم از ورزش‌ها و تفریح های ماجراجویانه لذت می‌برند، این است که هنگام مواجهه با موقعیتی حساس یا خطرناک، به تنها چیزی که فکر می‌کنند زمان حال است. تلاش نکنید که مفهوم بی‌زمانی را به صورت ذهنی درک کنید، بلکه آن را احساس کنید.

زمان روانی، در مقایسه با زمان ساعتی

اکهارت دو نوع زمان را در نظر می‌گیرد: زمان ساعتی که برای زندگی در دنیای واقعی استفاده می‌شود. دوم، زمان روانی که برای زندگی در خاطرات گذشته و رویاهای آینده به کار می‌رود و واقعی نمی‌باشد.

زمان غیرواقعی، باعث بروز تمام احساسات منفی و رنج های این دنیا می شود. ما اکثر وقت خود را صرف گذشته و تفکر در مورد کارهایی می‌کنیم که به خیال خودمان امور را بهبود خواهد داد. جنگ‌ها برای به وجود آمدن آرامش و صلح پدید می آیند، اما آیا این بهانه، دیوانگی نیست؟

تفاوت بین خود زندگی و شرایط زندگی

برای بهبود بخشیدن به زندگی خود از زمان روانی استفاده می‌کنیم. اما حیات، ذات وجودی همه کائنات می‌باشد که در اعماق وجود هرکدام از ما حضور دارد و تنها راه پیدا کردن آن، زندگی در زمان حال است، نه غرقه شدن در افکار.

حیات ما، از قبل کامل است، اما شرایط زندگی می‌تواند کامل نباشد. اگر لحظاتمان را در زمان حال سپری کنیم، متوجه خواهیم شد که زندگی ما، نیازی به رشد و کامل شدن ندارد. این به آن معنی نیست که نباید برای بهبود بخشیدن و جذاب‌تر کردن لحظه‌های زندگی تلاش کنید. اما بایستی با زندگی کردن در زمان حال، از حیات خود قدردانی کنید.

نیروی حال

تمام تلاش اکهارت بر این بوده که به خوانندگان آموزش دهد تا جای ممکن، زندگی‌مان را در زمان حال سپری کنیم. زمانی که به صورت کامل در زمان حال بسر می برید، از هر آنچه که بیرون و درون شما اتفاق می افتد، هشیار و آگاه هستید. در اعماق خودتان در حال کندوکاو هستید و به سرچشمه انرژی موجود در جهان هستی متصلید. هیچ وجود خارجی‌ای نمی تواند شما را کنترل کند و در هر زمان، آماده مقابله با تمام موقعیت‌هایی هستید که زندگی، در برابر تان قرار می‌دهد.

زمان حال آنقدر قدرتمند است که می‌تواند تمام مشکلات ما را حل کند، از قبیل:

  • با آزاد کردن فکرمان از درگیر شدن در دام احساسات، باعث ایجاد روابط روشنگرانه می‌شود.
  • به درد و رنج هایی که منشأ آنها گذشته است، خاتمه می‌دهد.
  • به اضطراب و فکرهای مشوش کننده آینده خاتمه می‌دهد.
  • کاری می کند تا بدون گرفتار شدن در گذشته و آینده، در هرکاری موفق شویم.
  • به ما آموزش می دهد که چگونه سرعت افکار خود را کم کرده و ذهنمان را کنترل کنیم.
  • کمک می کند تا نفس مان را کنترل کنیم.
  • برای رسیدن به روشن شدگی به ما کمک خواهد کرد.

راهکارهای ذهن برای جلوگیری از توجه به زمان حال

 

۱. چشم پوشی از حال

ذهن برای مشخص کردن هویت خود، از گذشته، و برای مشخص کردن اهداف، از آینده استفاده می کند. در حالی که از زمان حال به طور کامل چشم پوشی می کند. این راهکار ذهن تقریبا در هر انسانی وجود دارد.

۲. ناهشیاری معمول

ناهوشیاری، حالتی از ذهن است، که در افراد تحت کنترل نفس به چشم می خورد. آنها از اضطراب و نارضایتی دائمی رنج برده و زندگی کسل کننده‌ای دارند. اکثر مردم بر این باورند که این وضعیت بی روح و جان، همان چیزی است که آن را زندگی می‌نامیم.

۳. ناهشیاری عمیق

حالتی شدیدتر از ناهشیاری معمول وجود دارد که آن را ناهشیاری عمیق می نامند. کسانی که از ناهشیاری معمول رنج می برند، برای کاهش رنج خود، به خوشی های زودگذر مانند: الکل، سیگار، خرید کردن، غذا، دارو، تلوزیون و … پناه می برند. اما به زودی این خوشی های زودگذر، لذت خود را از دست داده و به یک اعتیاد تبدیل می شود.

وقتی اوضاع نابسامان می شود، مردم در یک ناهشیاری عمیق فرو می روند. در این مرحله، آن ها غمگین و افسرده شده و احساس گم شدگی و گیج شدن دارند. آنها لابه لای لذات بیرونی، به دنبال درمان می گردند، اما هیچ سودی نمی‌برند.

۴. ذهن، زمان حال را به عنوان دشمن جلوه می‌دهد

ذهن، هنگامی از این راهکار استفاده می کند که شرایط جاری زندگی بر وفق مراد نباشد. اگر شما در مواجهه با مشکلی ناراحت کننده هستید، ذهن در تلاش است که با پیشکش کردن خاطرات گذشته و رویاهای شیرین آینده، شما را از این ناراحتی دور نگه دارد.

۵. منتظر ماندن برای زندگی کردن

یکی دیگر از راهکارهای ذهن، نگاه داشتن فرد در حالتی از انتظار است. اکهارت در این باره می‌گوید:

 

خیلی از افراد، کل عمرشان را منتظر شروع زندگی می‌مانند. براساس این راهکار، شما همواره نگران آینده هستید و به این فکر می‌کنید که چگونه می‌توانید آینده ای بهتر از زمان حال داشته باشید. از آن‌جا که نسبت به موفقیت آینده خود، وسواس نشان می‌دهید، عمیقا در زمان حال سپری نمی‌کنید.

تمرین:
  1. ارزیابی کنید و ببینید که ذهن شما از کدام راهکار استفاده می کند تا شما را از زمان حال دور نگه دارد.
  2. از شهود باطنی خود برای زندگی در لحظه استفاده کنید.
  3. وقت خود را در زمان روانی سپری نکنید و در زمان حال زندگی کنید.
  4. به لحظه های زندگی خود دقت کرده و برای پیشرفت آن تلاش کنید. اما همیشه به زمان حال برگردید و روی آن تمرکز کنید.

چالش‌های زندگی را با آرامش و کمال میل بپذیرید

در فصل پنجم کتاب “نیروی حال“، اکهارت راجع به تسلیم شدن در مقابل چالش ها صحبت می‌کند. اما منظورش از تسلیم شدن، چیزی نیست که در ظاهر بیان می‌شود. منظور او تسلیم کردن انرژی منفی می‌باشد، نه تسلیم شدن عقیدتی. این مفهوم باعث سوءتفاهم توسط خوانندگان کتاب اصلی شده است.

شاید مفهومی که او بیان داشته را بیشتر بتوان به فلسفه رواقیون شبیه دانست. فلسفه‌ای که در آن تسلیم شدن، به معنای واگذاری و رها کردن می‌باشد.

چیزی که او درباره آن صحبت می‌کند این است که هنگامی که اتفاق بدی برای ما می‌افتد، واکنش اولیه ما معمولا منفی است. یعنی واکنش‌هایی از قبیل: شوکه شدن، مقاومت کردن، عصبانیت، ناراحتی و … . این انرژی‌های منفی با خود انرژی منفی بیشتری می‌آورند، و مانع از فعالیت‌های مثبتی می‌شوند که ما می‌توانیم برای حل آن مشکل انجام دهیم.

به جای واکنش های منفی در هنگام وقوع اتفاقات بد، صرفا با قبول اینکه آن اتفاق افتاده و بدون اینکه باعث منفی شدن احساسات شما شود، انرژی منفی خود را تسلیم کنید.

 

به خاطر داشته باشید که شما در کمال آرامش و به شکلی بسیار طبیعی، در حال مواجه با آن مشکلات هستید. شاید در خارج از شما اتفاقاتی رخ دهد، اما درونتان سرشار از آرامش می‌باشید. در نتیجه، معنی و مفهوم تسلیم شدن در برابر چالش های زندگی، به معنی آن می‌باشد که با آرامش کامل، با آن شرایط مواجه شویم.

جایی در اعماق وجودمان، نوعی هسته بنیادین قوی نهفته است که عوامل خارجی بر آن بی تأثیر است و تنها راه رسیدن به تجربه آن، درک صحیح مفهوم تسلیم شدن در برابر چالش ها می‌باشد.

تنها زمانی شجاعت کافی، استقامت درونی و انرژی ای سرشار از ایمان را برای غلبه بر مشکلات در اختیار داریم که به تمام قدرت های مثبت درون خود رسیده باشیم.

استفاده اکهارت از کلمه “تسلیم”، به معنای در پیش گرفتن طرز فکر شکست نیست. بلکه به معنای طرز فکری سازنده می‌باشد که امیال مثبتی را برای رودررویی با چالش های زندگی بوجود می‌آورد.

چگونه انرژی منفی مقاوم را حذف کنیم؟

در خصوص افراد کنترل‌گر اگر کسی در حال تلاش برای مداخله در امورتان و یا کنترل شما باشد، شاید حس کنید باید در مقابل او بایستید. اما مقاومت کردن، تنها شما را در برابر آنها آسیب‌پذیرتر نشان خواهد داد و اگر سعی کنید تا از دست آنها فرار کنید، ممکن است خود را در چنگال فرد دیگری ببینید. تسلیم شدن در این مواقع به معانی زیر می‌باشد:

شرایط و فردی را که در حال مداخله یا کنترل است، بپذیرید.

  • از فهمیدن اینکه افراد مورد علاقه تان آنی نبودند که انتظار داشتید، احساس درد خواهید کرد. این درد را به خوبی حس کرده و برای همیشه رهایش کنید.
  • تصمیم بگیرید که دیگر اجازه ندهید کسی روی شما تأثیر بگذارد. حال یا رابطه خود را با فرد کنترلگر قطع کنید، یا با اخلاقیات او کنار بیایید. ولی تحت هر شرایط نباید از آنان تأثیر بپذیرید.
  • افرادی که سعی بر کنترل دیگران دارند، با تحریک احساسات آنان، کار خود را راحت تر می کنند. یاد بگیرید که هنگام انجام این کار، در زمان حال بمانید. در نتیجه، وقتی می خواهند با انجام فعالیتی، احساسات شما را برانگیزند، شما از آن آگاهید. مراقب باشید و نگذارید شما را کنترل کنند.
  • هنگامی که احساسات منفی خود را از این وضعیت جدا می کنید، متوجه خواهید شد که دیگر احساس ضعف ندارید. همچنین، قدرتتان به شما اجازه “نه” گفتن به آن افراد را می‌دهد.

در مواجهه با بیماری

 

هنگامی که با بیماری جدی ای روبه رو هستید، ” تسلیم شدن” آخرین کلمه‌ای است که مایلید بشنوید. اما به یاد بیاورید که تله نمی خواهد شما سرخورده تسلیم سرنوشت شده و آن را بپذیرید. او می‌خواهد انرژی منفی مقاوم خود را از بین ببرید. تسلیم شدن در این مورد به معانی زیر می‌باشد:

  • بپذیرید که بیماری شما به جسم فیزیکی شما صدمه می‌زند، اما خود عالی تان مانند همیشه کامل و بی نقص است.
  • به نیروی درونیتان متصل شوید و انرژی لازم برای مقابله با بیماری را بدست آورید.
  • به آینده جنگ تان در مقابل بیماری توجه نکنید، چرا که آینده، غیرواقعی می باشد. روی زمان حال تمرکز کرده و در لحظه بمانید.

هنگامی که این کارها را انجام دهید، متوجه خواهید شد که قدرتتان در مقابله با بیماری بیشتر خواهد شد. فاکتورهایی که در این قضیه نقش دارند، از قبیل: نوع بیماری، دسترسی به داروها و … می‌باشند.

اما با حذف این انرژی منفی، شما می توانید علی رغم تماشا کردن حوادث خارجی، شانس
خود را افزایش داده و بیشتر در لحظه زندگی کنید.

در مواجهه با مرگ

شاید داستان‌هایی در مورد مواجهه خیلی از افراد با مرگ حتمی شنیده‌اید که آنها با تمام لذت، تجربه خود را شرح می دهند. این امر به آن دلیل است که آن‌ها، تسلیم شرایط اجتناب ناپذیر خود شده بودند. تسلیم شدن در این شرایط به این معنی است:

  • اجتناب ناپذیر بودن شرایط را بپذیرید.
  • درک کنید که هر چیزی در دنیا ناپایدار است.
  • اطمینان حاصل کنید که هر لحظه از زندگیتان را به خوبی زیسته‌اید.
  • به این نکته پی ببرید که مرگ، فرصتی برای کسب معنویت می‌باشد.
تمرین:
  1. فکر کنید و ببینید به چه روش هایی در برابر مشکلات مختلف زندگی مقاومت می‌کنید.
  2. تلاش کنید شرایط را تمام و کمال پذیرا شده و وجود آن را بپذیرید.
  3. راه‌هایی را برای تغییر شرایط زندگی خود به شرایط بهتر پیدا کرده و به آنها عمل کنید، اما بعد از پذیرفتن شرایط.

“نیروی حال”، برای افرادی الهام بخش است که در مقابل مفاهیم آن پذیرا هستند. اگر این کتاب، الهام بخش شما نبوده است، بدانید که در زمان درست وارد زندگی شما نشده است. برای خوانندگانی که از پیش با مفاهیم روحی، معنوی و فلسفه شرقی آشنا هستند، این کتاب به عنوان عامل تقویت کننده عقایدشان مفید خواهد بود. البته برای کسانی که فرصت آشنایی با این مکاتب را نداشته‌اند هم فرصت خوبی را در اختیار قرار می‌دهد.

جدیت و شور و شوق اکهارت را از نحوه صحبت کردن او راجع به این مفاهیم می‌توان دریافت کرد. شاید فهم و درک مفاهیم طرح شده در کتاب برای همه ممکن نباشد. به همین دلیل است که برخی هم انتقاداتی نسبت به آن طرح کرده‌اند.

این کتاب به کسانی که در مقابل مفاهیم مطرح شده در آن پذیرا هستند، کمک می‌کند تا با ایجاد جهشی حماسی در حیطه هشیاری خود، اولین گام‌شان را در راه رسیدن به روشن شدگی بردارند.

اکهارت تله در سال ۱۹۸۴ در آلمان به دنیا آمد. نام اصلی او اولریش لئونارد تله (Tolle Leonard Ulrich) است. به هنگام جوانی، پدر و مادرش از هم جدا شدند. در حالی که از افسردگی رنج می برد، در سن ۱۹ سالگی به انگلستان مهاجرت کرده و به تدریس زبان‌های آلمانی و اسپانیایی در کانون زبان‌های خارجی در لندن، مشغول گردید.

او همواره برای حل معماهای زندگی و راه های خاتمه دادن به افسردگی خود در نزاع بود. تا اینکه تصمیم گرفت به فلسفه، روانشناسی و ادبیات روی بیاورد و در دانشگاه لندن نام نویسی کرد.

در سال ۱۹۷۷، برای اخذ مدرک لیسانس خود، در دانشگاه کمبریج بورسیه شد که خیلی زود از آن انصراف داد. این اتفاق در سن ۲۹ سالگی و در سال ۱۹۷۷ افتاد، آن‌هم پس از روی دادن واقعه‌ای در شبی که در زندگی او تحولی عظیم ایجاد کرد.

 

اکهارت تله گاهی اوقات از افکار خودکشی عذاب می‌کشید و احساس می کرد که دیگر نمی‌تواند با خودش کنار بیاید. تا اینکه یک شب او با حیرت از خود پرسید:

«این “من”، چه کسی است که نمی‌تواند با خودش کنار بیاید؟ و این “خود” چه چیزی است؟»

روز بعد زمانی که از خواب بیدار شد، کاملا احساس آرامش می‌کرد. تغییر بزرگی در او ایجاد شده بود. دو سال بعدی زندگی اش را فقط با نشستن روی صندلی‌های پارک گذراند. در طول این زمان، او بی کار و بی پول بود و با هیچ کس رابطه نداشت، اما بیشتر از همیشه احساس آرامش می کرد. تا جایی که دوستانش از او تقاضا می کردند راه کسب این آرامش را به آن‌ها بیاموزد.

از آن زمان به بعد او کوشیده است تمام این موضوعات را در سرتاسر جهان آموزش داده و چندین کتاب نیز درباره شان نوشته است. دو تا از محبوب ترین کتاب‌هایش عبارت اند از: نیروی حال (The Power of Now)  و  زمین نو (A New Earth). در سال ۲۰۱۱ او عنوان تأثیرگذارترین و الهام بخش ترین فرد را از سوی “واتکینز ریویو” (Review Watkins) از آن خود کرد.

بیندیشید و ثروتمند شوید (Think and grow rich)، ترکیب تجربیات بیش از ۵۰۰ نفر از موفق ترین افراد آمریکاست.

سپس بینش آنها به ۱۳ اصل دسته بندی شده است که ناپلئون هیل (Napoleon Hill) از آن به عنوان یک فلسفه دستاورد یاد می کند.

همچنین، ناپلون هیل بر این باور است که کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید صرفاً به عنوان یک روش یا سیستم موفقیت تعریف نمی شود، بلکه از نوشتن این کتاب اهدافی دارد که این اهداف عبارت اند از:

  • تا به خواننده کمک کند تا خودآگاه شود. (بتواند ضمیر ناخودآگاه خود را تحت کنترل خویش در آورد.)
  • به خواننده کمک کند که نحوه استفاده از قوانین تغییر ناپذیر جهان را بیاموزد.

۱۳ اصل موفقیت ناپلئون هیل، فلسفه ای از موفقیت را ارائه می دهد که قرار است در مورد آن بحث کنیم.

در این خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، به نوبه خود به هر یک از ۱۳ اصل نگاه می کنیم. این اصول به شرح زیر هستند:

  1. آرزو و خواسته
  2. ایمان
  3. پیشنهاد خودکار
  4. دانش تخصصی
  5. خیال پردازی
  6. برنامه ریزی سازمان یافته
  7. تصمیم
  8. پشتکار
  9. قدرت master mind
  10. دگرگونی جنسی
  11. ذهن ناخودآگاه
  12. مغز
  13. حس ششم

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید که یک کتاب منحصر به ‌فرد فلسفی و معنوی است. امروزه به کتابی مهم برای کارآفرینان، مدیران عامل و متفکران فردی تبدیل شده است.

با خواندن نکات کلیدی این خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، یاد خواهید گرفت که چگونه به ضمیر ناخودآگاه خود مسلط شوید و به سرنوشت خود فرمان دهید.

۱. آرزو و خواسته: نقطه شروع همه دستاوردها

هیل بیان می کند که کلید موفقیت این است که یک هدف را برای خود مشخص کنید و تمام انرژی، قدرت و تلاش خود را برای رسیدن به آن صرف کنید.

ممکن است سال ها طول بکشد تا موفق شوید، اما اگر به خواسته خود پایبند باشید، در نهایت به آنچه می خواهید خواهید رسید.

تنها آرزوی پول داشتن شما را به جایی نمی رساند. با این حال، برای ثروتمند شدن از طریق یک هدف وسواسی، یک برنامه ریزی دقیق و عدم پذیرش شکست به عنوان یک گزینه، ثروتمند خواهید شد.

برای کمک به شما در انجام این کار، ناپلئون هیل ۶ مرحله در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را ارائه می‌ کند:

  1. دقیقاً تصمیم بگیرید که چقدر می خواهید درآمد داشته باشید. (عدد تعیین کنید)
  2. مشخص کنید برای دریافت این مقدار پول حاضر هستید چه چیزی را از دست بدهید. (یا چه خدماتی ارائه دهید)
  3. تاریخی را انتخاب کنید که تا آن زمان می خواهید این مقدار پول را جمع آوری کنید.
  4. برنامه ای برای رسیدن به هدف خود ایجاد کنید و یکباره شروع کنید، اگرچه احساس آمادگی می کنید یا خیر.
  5. تمام موارد فوق را در یک عبارت واضح بنویسید. (اهداف و برنامه های خود را روی کاغذ پیاده سازی کنید)
  6. این بیانیه مکتوب شده را دو بار در روز با صدای بلند بخوانید (اول صبح و آخر شب) زندگی خود را طوری تجسم کنید که گویی از قبل صاحب این مقدار پول هستید.

در ابتدا ممکن است تجسم کردن خود به عنوان ثروتمند چالش برانگیز به نظر برسد، اما فقط آن دسته از افرادی که “آگاه به پول” هستند موفق می شوند.

آگاه بودن از پول به این معناست که قبل از دستیابی به آن، خود را در اختیار داشتن ثروت زیادی قرار دهید.

شما تنها زمانی ثروتمند خواهید شد که میل عمیقی به پول داشته باشید.

۲. ایمان: اعتقاد به رسیدن به آرزو و تجسم آن

ایمان حالتی از ذهن است که باید یاد بگیرید آن را پرورش دهید.

از طریق تکرار تاکیدات و دستورالعمل ها، یک حالت ایمان در ناخودآگاه ایجاد می شود.

هر انگیزه فکری که به طور مداوم تکرار شود وارد ضمیر ناخودآگاه می شود و در نهایت تبدیل به یک حلقه پیوسته از افکار شما خواهد شد.

لازم به ذکر است که، این می تواند عواقب منفی نیز داشته باشد.

علاوه بر الگوهای فکری مثبت، می ‌توانیم الگوهای منفی را نیز اعمال کنیم. مثلا می توانیم باور کنیم که شایسته نیستیم، محکوم به شکست هستیم.

بنابراین هیل استدلال می کند که این باورهای ما هستند که به تنهایی ماهیت ناخودآگاه ما را تعیین می کنند. با تکرار جملات تاکیدی، می توانید ذهن خود را برای تجسم هدف، برنامه ریزی مجدد کنید.

در نتیجه احساس و باور کنید که موفقیت شما تضمین شده است.

ذهن مثبت برای ایمان بارورتر است و ایمان نقطه شروع همه موفقیت هاست.

بزرگترین عاملی که شما را از موفقیت باز می دارد عدم اعتماد به نفس است.

 

تمرینات افزایش اعتماد به نفس

ناپلئون هیل ۵ تمرین را در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید به شما پیشنهاد می دهد. تا آن را به صورت نوشتاری تکرار کنید. سپس آن ها را در حافظه بسپارید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید:

  1. بدانید که توانایی رسیدن به هدف خود را دارید و باید قول دهید که در پیگیری این تلاش مصمم باشید.
  2. افکار مسلط بر ذهن شما منجر به عمل فیزیکی می شود و واقعیت شما را تغییر می دهد. بنابراین، شما باید هر روز ۳۰ دقیقه را صرف فکر کردن در مورد فردی کنید که می خواهید به آن تبدیل شوید.
  3. هر روز به مدت ده دقیقه روی افزایش حس اعتماد به نفس خود تمرکز کنید.
  4. شرحی از اهداف خود بنویسید و تا رسیدن به آن دست از دستیابی به آن برندارید.
  5. درک کنید که اگر از راه های غیراخلاقی به آن دست پیدا کنید، نمی توانید موفقیت پایداری داشته باشید. بنابراین، قول بدهید که فقط در صورتی وارد معامله شوید که به نفع همه کسانی باشد که درگیر هستند. نگرش منفی نسبت به انسانیت هرگز برای شما موفقیت به همراه نخواهد داشت.

۳. پیشنهاد خودکار: وسیله ای برای تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه

پیشنهاد خودکار مترادف با خود پیشنهادی است. این پل بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه است.

تنها خواندن کلمات با صدای بلند هیچ تاثیری نخواهد داشت. شما باید احساسات را به کلمات متصل کنید.

هنگام خواندن جملات تاکیدی خود، همانطور که در بخش قبل بیان شد، باید تلاش خود را برای رسیدن به تمایلات خود تشویق کنید.

ناخودآگاه شما فقط بر اساس افکاری که احساس می شوند عمل می کند.

ناپلئون هیل توصیه می‌کند ۳ مورد زیر را به مواردی که قبلا در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ارائه شده بود، اضافه کنید:

  1. یک مکان ساکت پیدا کنید و بیانیه مکتوب خود را با صدای بلند تکرار کنید. در حین انجام این کار، داشتن پول را مجسم کنید.
  2. این کار را صبح و شب تکرار کنید تا زمانی که تصویر واضحی از تمام پولی که می خواهید بدست آورید در ذهن خود داشته باشید.
  3. این بیانیه مکتوب را در جایی قرار دهید که بتوانید اول صبح و آخر شب آن را ببینید و تا زمانی که آن را به خاطر بسپارید آن را بخوانید.

۴. دانش تخصصی: تجربیات یا مشاهدات شخصی

دو نوع دانش وجود دارد: تخصصی و عمومی.

دانش عمومی در هنگام تلاش برای انباشت ثروت کاربرد چندانی ندارد. دانش تنها زمانی پول تولید می کند که سازماندهی شده باشد و به طور خاص به یک هدف معین هدایت شود.

برای موفقیت، باید دانش خاصی در زمینه ای که قصد دارید ثروت خود را در آن کسب کنید، نیاز دارید.

اگر میزان دانش مورد نیاز بیش از ظرفیت‌ های شما باشد، ناپلئون هیل توصیه می‌ کند یک گروه مستر مایند “Master Mind”  ایجاد کنید.

این گروه باید متشکل از افرادی باشد که دانش مورد نظر شما را داشته باشند و بتوانید آن ها را برای رسیدن به هدف خود مدیریت کنید.

۵. تخیل: کارگاه ذهن

تخیل شما جایی است که همه برنامه ها ایجاد می شوند و شکل می گیرند.

تنها محدودیت هایی که با آن روبرو هستید بستگی به این دارد که چقدر می توانید تخیل خود را گسترش دهید.

به گفته ناپلئون هیل، دو نوع تخیل وجود دارد: مصنوعی و خلاق.

از طریق تخیل مصنوعی، مفاهیم، ​​ایده ‌ها و برنامه‌ های موجود را به شکل‌ های جدیدی فرموله می‌کنید. هیچ چیز به این شکل از تخیل ایجاد نمی شود زیرا با مواد ذهنی موجود کار می کند.

تخیل خلاق چیزی است که از الهام سرچشمه می گیرد. در درون آن، ایده های جدیدی شکل می گیرد. تنها زمانی می توان به این نوع تخیل رسید که ذهن خودآگاه شما از طریق میل تحریک شود. این ماهیچه ای است که باید تمرین شود.

ایده ها نقطه شروع همه ثروت ها هستند و محصول تخیل اند.

نگاهی به برخی از موفق ‌ترین شرکت‌ های تمام دوران‌ ها، مانند کوکاکولا، می ‌تواند مفید باشد.

دائما به خود یادآوری کنید که این ثروت به عنوان یک ایده شروع شد.

در واقع، یک فروشنده واقعاً عاقل می ‌داند که ایده‌ ها را می‌ توان در جایی که کالاهای ملموس نمی‌ توانند پولساز باشند به کار گرفت.

تقریباً تمام ثروت های قابل توجه زمانی شروع می شود که فردی با یک ایده عالی با فردی که کالا می فروشد ملاقات می کند.

وقتی ایده ها با میل مطابقت داشته باشند، نیروهایی غیرقابل توقف تولید می شود.

آن ها قدرتمندتر از مغزهایی هستند که آن ها را ایجاد کرده اند. بنابراین، شما باید گوش دهید، تزکیه کنید و تمایلی برای رسیدن به آن ها ایجاد کنید.

۶. برنامه ریزی سازمان یافته: تبلور میل در عمل

ناپلئون هیل برای اجرای طرح خود توصیه می‌ کند این چهار مرحله فکر کنید و ثروتمند شوید را دنبال کنید:

  1. با یک گروه مستر مایند که متشکل از افرادی است که به شما در اجرای طرحتان کمک می کنند، متحد شوید.
  2. قبل از جمع آوری گروه، مطمئن شوید که چه چیزی می توانید به هر یک از اعضا در ازای کارشان پیشنهاد دهید.
  3. حداقل دو بار در هفته یا در صورت امکان بیشتر با گروه ملاقات کنید تا زمانی که یک برنامه محکم ایجاد شود.
  4. روابط خوب بین خود و گروه را همیشه حفظ کنید.

برای به دست آوردن ثروت خود، باید با دیگران همکاری کنید.

هیچ فردی نمی تواند آن را به طور کامل به تنهایی بسازد. اگر برنامه ‌هایتان شکست خورد، به مرحله اول برگردید و به تلاش خود ادامه دهید تا زمانی که یک طرح عملی شود.

توماس ادیسون قبل از اینکه لامپ رشته ای را کامل کند، ۱۰۰۰۰ نقشه شکست خورده داشت.

کلید موفقیت او این بود که هرگز تسلیم نشد و در زمانی که برنامه های قبلی شکست خورده بود به تدوین برنامه های جدید ادامه داد.

برنامه ریزی هوشمندانه کلید تضمین ثروت شماست.

۷. تصمیم: تسلط بر اهمال کاری

پس از تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از مصاحبه با بیش از ۲۵۰۰۰ مرد و زن، هیل به این نتیجه رسید که عدم تصمیم گیری، به عنوان مثال، اهمال کاری، یکی از دلایل اصلی شکست است.

موفق ترین افراد به سرعت و به طور قطع تصمیم می گیرند.

کسانی که برای تصمیم گیری تلاش می کنند اغلب به راحتی توسط نظرات دیگران متقاعد می شوند.

با این حال، هیل بیان می کند که به راحتی متقاعد شدن به این معنی است که شما فاقد میل هستید و بنابراین به اهداف خود نخواهید رسید.

یاد بگیرید که به خودتان اعتماد کنید و اگر به اطلاعات نیاز دارید، آن را فقط از منابع قابل اعتماد دریافت کنید.

کسانی که سریع تصمیم می گیرند می دانند که چه می خواهند و چگونه به آن برسند.

دنیا به سوی کسانی خم می شود که اعمال و گفتارشان نشان می دهد که می دانند به کجا می روند.

تصمیم گیری شجاعت می خواهد. فقط جسورها هستند که به ثروت های بزرگ دست می یابند.

۸. پشتکار: تلاش مستمر لازم برای القای ایمان

پشتکار بر اساس قدرت اراده ساخته می شود. وقتی میل با اراده ترکیب شود، چیز کمی می تواند شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد.

بیشتر افراد در لحظه ای که همه چیز خیلی چالش برانگیز می شود تسلیم می شوند. پافشاری در برابر ناملایمات تنها راه پیشرفت است.

اگر با کمبود پشتکار دست و پنجه نرم می کنید، با تلاش هماهنگ، می توانید بر این مانع غلبه کنید.

اینکه چقدر راحت بتوانید دوام بیاورید، منحصراً به شدت تمایل شما برای رسیدن به اهدافتان بستگی دارد.

در اینجا، هیل پیشنهاد می کند که جملات تاکیدی روزانه خود را به خود یادآوری کنید.

علاوه بر این، اگر گروه Master Mind خود را با دقت جمع آوری کرده باشید، آنها می توانند در تشویق شما به ماندن در مسیر مفید باشند.

هیل یک برنامه عملی هشت مرحله ای در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را برای پرورش پایداری ارائه می دهد. که به شرح زیر است:

  1. قطعیت هدف: دانستن اینکه دقیقاً چه می خواهید.
  2. میل: وسواس به جمع آوری ثروت پولی خود پیدا کنید.
  3. اتکا به خود: این باور که می توانید برنامه خود را دنبال کنید، پشتکار شما را افزایش می دهد.
  4. قطعیت برنامه ها: برنامه های منظم و دقیق شما را به جلو هدایت می کند.
  5. دانش دقیق: اطمینان از اینکه برنامه های شما بر اساس واقعیت است.
  6. همکاری: اعضای ذهن استاد شما می توانند شما را تشویق کنند که ادامه دهید.
  7. قدرت اراده: توجه خود را بر روی تکمیل برنامه های خود متمرکز کنید.
  8. عادت: پایداری نتیجه مستقیم عادت است. 

۹. قدرت گروه مستر مایند (master mind) نیروی محرک

برای جمع کردن پول، باید قدرت داشته باشید. بدون قدرت، نمی توانید برنامه های خود را عملی کنید.

هیل سه راه برای انباشت قدرت وجود را ارائه می دهد که عبارتند از:

  1. هوش بی نهایت
  2. تجربه انباشته شده
  3. آزمایش و تحقیق

دانش با سازماندهی آن به برنامه های معین به قدرت تبدیل می شود. با این حال، دانش را نمی توان به تنهایی به دست آورد.

اگر برنامه های شما کامل باشد، پس نیاز به دانش دیگران دارد.

با استفاده از دانش اعضای گروه مستر مایند (Master Mind) خود می توانید قدرت تولید کنید.

اتحادهای تعاونی زیربنای تقریباً هر ثروت بزرگی است که تا به حال انباشته شده است.

مجموعه ای از ذهن ها نتایجی بسیار بیشتر از مجموع اجزای خود ایجاد می کنند.

۱۰. رمز و راز دگرگونی جنسی: گام دهم به سوی ثروت

کلمه دگرگونی به معنای تبدیل یک عنصر یا شکل انرژی به عنصر دیگر است.

هیل استدلال می کند که رابطه جنسی اولیه ترین و قوی ترین انگیزه ماست. این میل به قدری قوی است که افراد اغلب زندگی و شهرت خود را به خطر می اندازند تا در آن افراط کنند.

با این حال، هیل استدلال می‌کند که وقتی این انرژی جنسی به سمت فعالیت‌ های دیگر هدایت شود، می ‌تواند تأثیر بسیار قوی ‌تری داشته باشد.

در حالی که این به مقدار قابل توجهی از اراده نیاز دارد، او معتقد است که تلاش ارزش آن را دارد.

هیل اشاره می کند که او از سرکوب میل جنسی حمایت نمی کند، بلکه باید به آن راه های جایگزینی داد که می توانند ذهن، بدن و روح را غنی کرد.

میل جنسی تغییر یافته منجر به توانایی خارق العاده ای می شود.

هیل بیان می کند که تخیل خلاق، حس ششم نوع بشر است. خلاقیت از درون ما سرچشمه می گیرد، اما توسط ما هدایت نمی شود.

۱۱. ذهن ناخودآگاه: مسیر اتصال

شما نمی ‌توانید ضمیر ناخودآگاه خود را کنترل کنید. اما می‌ توانید برنامه ‌ها، خواسته ‌ها یا اهداف خاصی را که می‌ خواهید به آن ‌ها برسید را به آن پیشنهاد دهید.

ضمیر ناخودآگاه فقط می تواند به طور داوطلبانه از طریق فرآیند عادت هدایت شود.

از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه شما به صورت ۲۴ ساعته کار می کند، باید مراقب انواع الگوهای افکار منفی و عادات غیرمولد باشید.

شما باید برای دور شدن از چنین تأثیرات منفی اقدام کنید و به سمت پرورش حالات ذهنی مثبت تر و تمایل محور حرکت کنید.

ضمیر ناخودآگاه بیشتر پذیرای افکاری است که با یک احساس همراه می شوند.

هیل بیان می کند که فقط افکار هیجانی هستند که به عمل تبدیل می شوند.

بنابراین، ارزشمند است که خود را با آنچه به عنوان یک احساس منفی یا مثبت تشکیل می دهد، آشنا کنید.

هیل از این مثل استفاده می کند که عواطف مرتبط با فکر مانند مخمر در یک قرص نان هستند. آن ها عمل را تشویق می کنند، به عنوان مثال، باعث می شوند نان آماده شود.

۱۲. مغز: ایستگاهی برای پخش و دریافت اندیشه

هیل معتقد است که مغز قادر است ارتعاشات فکری مغزهای دیگر را دریافت کند.

با این حال، او اظهار داشت که تنها افکاری به نرخ بسیار بالایی از ارتعاش «افزایش یافته» دست میابند که بین ذهن ها حمل می شوند.

هیل استدلال می کند که اگر فردی درگیر تغییر خود باشد، افکارش با فرکانس بیشتری ارتعاش خواهند کرد.

هیل پیشنهاد می‌کند برای اینکه توانایی ‌های ذهنی «پخش‌کننده» خود را به بهترین شکل انجام دهید، به لطف هنر پیشنهاد خودکار، روی پرورش ناخودآگاه و تخیل خلاق خود تمرکز کنید.

۱۳. حس ششم: دری به معبد خرد

هیل به یک «هوش بی نهایت» اعتقاد داشت که می ‌توان آن را زمانی که ضمیر ناخودآگاه با فرکانس بالا و مثبت ارتعاش می ‌کرد، به کار برد.

او همچنین بیان می‌کند که این امکان وجود دارد که هوش نامتناهی با فردی ارتباط برقرار کند که از قبل وضعیت ذهنی مناسبی را پرورش داده باشند.

هیل به تخیل خلاق به عنوان حس ششم اشاره می کند.

ناپلئون هیل معتقد بود آنچه مردم «درخشش الهام» یا «حس ششم» می ‌نامند پیام‌ هایی از سوی هوش بی ‌نهایت است. بنابراین حس ششم ترکیبی ذهنی و معنوی است.

وقتی یاد بگیرید که به پیام های حس ششم خود گوش دهید، می دانید چه زمانی از خطرات اجتناب کنید و چه زمانی از فرصت ها استفاده کنید.

هوش مطلق به عنوان یک فرشته نگهبان عمل می کند.

ناپلئون هیل بیان می کند که اگر فصل های قبلی کتاب او را پذیرفته باشید، اکنون آماده خواهید بود که این مفهوم حس ششم را بدون شک و تردید بپذیرید.

توانایی گوش دادن به این قدرت در حالی که سایر اصول در حال تحقق هستند به تدریج اتفاق می افتد.