فهرست مطالب
Toggleزمانی که کسبوکاری نوپا کار خود را به تازگی آغاز میکنید باید برای ایدههایش، سرمایهگذار مناسبی را جذب نمایید. برای عقد قرارداد میان بنیانگذار و سرمایهگذار در استارتاپ باید ابتدا ایدههای موردنظر ارزشگذاری شوند. بدین ترتیب ارزش هر سهم از سرمایه مشخص خواهد شد. در ادامه قصد داریم به معرفی روشهای ارزشگذاری استارتاپ بپردازیم.
چرا باید استارتاپ ارزشگذاری کرد؟
زمانی که مؤسسین یک کسبوکار نوپا میخواهند سرمایه موردنیاز خود را از سرمایهگذار دریافت کنند باید ارزش استارتاپ آنها مشخص شده باشد. سرمایهگذار و بنیانگذاران باید بر سر تعیین ارزش سهام عرضه شده به توافق برسند. اصل اول در مذاکرات میان این دو طرف ارزشگذاری صحیح استارتاپ است.
توجه داشته باشید که برای عقد قرارداد باید با یک مشاور حقوقی مناسب مشورت نمایید. بدین ترتیب تمام جوانب قانونی در قراردادی که بین شما نوشته میشود در نظر گرفته شده و از مشکلات آتی جلوگیری خواهد شد. بدون اطلاع از ارزشگذاری استارتاپ نمیتوان به مذاکرات ادامه داد.
آشنایی با روشهای ارزشگذاری استارتاپ
برای آنکه بتوانید استارتآپ خود را به طور شایسته ارزشگذاری کنید باید آن از جوانب مختلف بررسی نمایید. روشهای ارزشگذاری استارتاپ نیز بر اساس همین اصل به وجود آمدهاند. در ادامه به چهار روش مهم و موثر در ارزشگذاری کسبوکارهای نوپا خواهیم پرداخت.
ارزشگذاری بر اساس سرمایه
یکی از سادهترین روشهای ارزشگذاری استارتاپها با توجه به سرمایه فعلی آن است. به این روش Asset Based Method گفته میشود. در این روش به ارزش ایدهها، طرحها و میزان سرمایه جذب شده توجه میشود. هرچه که این سه فاکتور ارزش بیشتری داشته باشند و در جذب سرمایه موفقتر باشند، ارزش بیشتری نیز خواهند داشت.
یکی از پارامترهایی که در این روش ارزشگذاری موردتوجه قرار میگیرد، هزینه باز تأسیس کسبوکار نوپا است. برای محاسبه این هزینه باید تمام مبالغی که برای راهاندازی و تأسیس استارتاپ انجام شده است، توجه کرد. این هزینهها همان ارزش ذاتی استارتاپ است.
ارزشگذاری بر اساس کیفیت و شهود
یکی از دشوارترین روشهای ارزشگذاری استارتاپ استفاده از پارامترهای کیفیت و شهود است. در این روش به سرمایه یا نقدینگی توجهی نمیشود و از طریق روشهای نوآورانهای میتوان کسبوکارهای نوپا را ارزشگذاری کرد. در Intuitive And Heuristic Methods از تکنیکهای متنوعی برای ارزشگذاری استفاده میشود.
در صورتی که با یک فرد باتجربه و متخصص مشورت کنید، با استفاده از تکنیکهای زیر میزان ارزش استارتاپ شما را بر اساس فاکتورهای کیفی و شهودی محاسبه خواهد کرد:
- نمونه کاوی: در این تکنیک استارتاپ مرجعی را به عنوان معیار ارزشگذاری انتخاب میکند. سپس ارزش استارتاپ موردنظر با توجه به نمونه تعیین میشود.
- ضرایب: اگر فروش، سود و درآمد استارتاپ با شرکتهای سهامی عام موجود در بورس مقایسه شود، ضرایبی به دست میآید که برای ارزشگذاری صحیح استارتاپ مناسب است.
- مقایسه: ارزش کسبوکار نوپا با توجه به یک شاخص کلیدی و مقایسه با آن تعیین میشود.
- ارزش منصفانه در بازار: به قیمتی که خریدار و فروشنده بر سر آن توافق دارند نیز شاخص مهمی برای ارزشگذاری استارتاپ است.
ارزشگذاری بر اساس نقدینگی
تمام آنچه که در روش ارزشگذاری بر اساس نقدینگی به آن توجه میشود، میزان جریان نقد و سودآوری ایدهها است. هر چه سودی که کسبوکار نوپا به دست میآورد بیشتر باشد، ارزش ذاتی بیشتری خواهد داشت. اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که ارزش استارتاپهایی که با سرمایهای کلان آغاز به کار کرده اما به سود قابلتوجهی نرسیدهاند در این روش صفر است.
یکی از راههای جذب سرمایه برای شروع یک استارتاپ، سرمایهگذار خطرپذیر است. در این روش سرمایهگذاران بر روی ایدههایی که سود قطعی ندارند تمرکز میکنند. از Cash Flow Based Method برای جذب سرمایهگذار خطرپذیر استفاده میشود. دیگر تکنیکهای مورد استفاده در این روش ارزشگذاری بدین ترتیب هستند:
- شیکاگو: موفقیت، ادامه فعالیت و شکست ایده در روش شیکاگو سنجیده میشود و سپس ارزشگذاری استارتاپ انجام میگردد.
- گزینههای موجود: هر چه گزینههای موجود استارتاپ بیشتر باشد و انعطاف بیشتری در تولید محصول یا توقف خط تولید داشته باشد، ارزش بیشتری دارد.
- تکنیک نقدی تنزیل شده: درآمد و هزینه ۳ تا ۵ سال استارتاپ بررسی شده و به عنوان جریان نقدی تنزیل شده در نظر گرفته میشود.
ارزشگذاری استارتاپ به صورت نسبی
یکی از بهترین روشهای ارزشگذاری استارتاپ مقایسه آن با استارتاپهای موجود است. در این روش نسبی، ارزش کسبوکار با توجه به ارزش شرکتها با فعالیت مشابه تخمین زده میشود. این روش بسیار ساده است و بسیاری از استارتاپها از آن برای ارزشگذاری صحیح ایدههای خود استفاده میکنند.
برخی از تکنیکهایی که در Relative Method از آن استفاده میشود عبارتاند از:
- هم نوایی: این تکنیک بیشتر به نفع سرمایهگذار است. در این روش ارزش تمام استارتاپها در ازای تعداد مشخصی از سهام یکسان است.
- دیو برکس: در این تکنیک به شاخصهایی مانند ایده، تیم مدیریتی، نمونههای اولیه محصول، شراکتهای راهبردی و فروش توجه میشود. هر استارتاپی که در این شاخصها قویتر باشد، ارزش بیشتری دارد.
- تجمیع عوامل ریسک: هر چه ریسکهای مدیریتی، قانونی، اقتصادی، بازار، تهیه نمونه اولیه محصول، رقابت، خروج سرمایهگذار، درآمدی، مقیاسپذیری و نمونههای خارجی بیشتر باشد ارزش استارتاپ کمتر است.
نکته مهم در ارزشگذاری استارتاپ
تا اینجا شما را با روشهای مختلف ارزشگذاری استارتاپها آشنا کردیم اما نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که ارزشگذاری باید مورد قبول سرمایهگذار و مؤسس باشد در غیر این صورت ارزشی ندارد. برای این کار باید مذاکرهای هدفمند میان بنیانگذاران و سرمایهگذاران استارتاپ برگزار شود. در نهایت نیز با استفاده از خدمات یک مشاوره حقوقی بهترین قرارداد میان مؤسسین و سرمایهگذاران منعقد شود. از هر روشی که برای ارزشگذاری استارتاپ استفاده میکنید در نهایت باید طرف مقابل را برای قبول آن متقاعد کنید.
و در پایان…
در این مطلب ضمن معرفی چهار روش موثر برای ارزشگذاری استارتها به بررسی تکنیکهای مختلف هر روش نیز پرداختیم. شما به راحتی میتوانید تکنیک موردنظر خود را انتخاب کرده و یکی از روشهای ارزشگذاری استارتاپ را انجام دهید.
در این راه بهتر است از یک مشاور حقوقی کمک بگیرید. در نهایت نیز باید با استفاده از فن بیان طرف مقابل را برای پذیرش ارزش تعیین شده متقاعد کنید. مطمئن باشید که اگر ارزشگذاری به صورت صحیح انجام شده باشد سرمایهگذار با تمایل بیشتری ایدهها را حمایت میکند.